بچه هاي اقتصاد 90 دانشگاه باهنر كرمان
درباره وبلاگ


مهم اين نيست که قطره باشي يا اقيانوس، مهم اين است که آسمان در تو منعکس شود. _____________ سلام اينجا محله ماست البته هركي اومد قدمش روي چشامون اينجا به وجود اومده براي خوش بودن پس نياي بگي اين چه وبلاگيه كه اسمش اقتصاد ولي مطلب اقتصادي نميزاره اخه اينجا حس درس ودانشگاه نيست پس خوش باشين گلايي كه مياينن ممنون www.economy90.uk.ac.gmail.comاينم ايميل اگه نكته اي خصوصي ميخواستين بگين به اينجا بفرستين
پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 9:26 :: نويسنده : امید

 سلام به هم کلاسیای گل

والا درست که نمیاین اینجا مارو قابل نمیدونین

ولی خوب گفتم امروز این شب قشنگ سالو بهتون تبریک بگم

ارزو دارم همه زمستون خوبی رو  در راه داشته باشیم

امتحانا پاس بشیم مهمترینشم امار

بسه دیگه چقدر حرف زدم فعلا

                                         روی گلتون به سرخی انار ، شبتون به شیرینی هندوانه

خنده هاتون مثل پسته و عمرتون به بلندی یلدا

شب یلدا مبارک . . .

دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : فرزین دیده بان

دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, :: 15:43 :: نويسنده : فرزین دیده بان

زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند.انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواشتر برو من می ترسم

مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!

زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم

مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری

زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی

مرد جوان: مرا محکم بگیر

زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟

مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه

روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند.و این است عشق واقعی
. عشقی زیبا
 

پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 11:16 :: نويسنده : فاطمه شريفي

 

 

Item Thumbnail

دانشجوی عزیز! مهندس بعد از این! واحد پاس نکن! کلاس دو در کن! استاد مسخره کن! خلاصه دانشجوی نمونه روزت حسابی مبارک

سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : فاطمه شريفي

   

سلااااااام

 

به کسی برنخوره ها اینو فقط واسه این گذاشتم که وسط میانترما روحیتون عوض بشه :

 

اهداف تربیتی : جهت تقویت آن بخش از مغز ، که از وجودش بی خبرند !!!
 
واحد اول: دروس پایه ای
چطور بدون مادرمان زندگی کنیم ! (۲۰۰ ساعت)
همسرم مادرم نیست! (۳۵ ساعت)
درک این که فوتبال چیزی جز ورزش نیست و حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست !!! (۵۰۰ ساعت)
 
واحد دوم : زندگی زناشویی
بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد! (۵۰ ساعت)
غلبه بر سندروم "کنترل تلویزیون همیشه باید دست من باشه" !!! (۵۵ ساعت)
درک این مساله ساده که کفش ها خودشان توی جا کفشی نمی روند! (۸۰ ساعت)
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم! (۵۰ ساعت)
چطور بدون اینکه ناله کنیم از مرض مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم !!! (۵۰ ساعت)
 
واحد سوم : اوقات فراغت
 
چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم !
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم !
چطور یک بلوز را در کم تر از ۲ ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم !
 
واحد چهارم : آشپزخانه
مرحله اول مقدماتی
Off = خاموش !!!
On = روشن !!!
 
مرحله دوم پيشرفته
اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه !!!
کلاس عملی : عملیات جوشاندن آب قبل از اضافه کردن ماکارونی !!!
 
بعد از قبولی در مرحله اول ، مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود :
توضیح : نظر به اینکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر ۸ شاگرد پذیرفته می شوند !!!
اولین مبحث: البسه؛ از لباسشویی تا کمد (یک مرحله مرموز) !
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال !
سومین مبحث: آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند !!!
چهارمین مبحث: کاغذ توالت خود به خود کنار توالت ظاهر نمیشود !!!
پنجمین مبحث : وقتی مردی رانندگی می کند، می تواند آدرس بپرسد بدون اینکه
بی عرضه به نظر برسد!
ششمین مبحث: تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک!!!
هفتمین مبحث (مردی در صندلی کنار راننده): آیا واقعا ممکن است وقتی خانم رانندگی
می کند یا مشغول پارک کردن است ؛ دائما دستور العمل صادر نکنیم و غر نزنیم
جمعه 3 آذر 1391برچسب:, :: 13:15 :: نويسنده : فرزین دیده بان

 

 

منتظران مهدی آگاه باشید! 

 

 

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

یا صاحب الزمان

محرم شد نمی خواهی بیایی؟             الا ای صاحب قلبم کجایی؟

محرم شد نمی خواهی بیایی؟             خوشا آن شور و حال و اشک و آهت 

خوشا آن ناله های نینوایی                   خوشا بر حا ل تو هروقت که خواهی

                                  کنار تربت آن سر جدایی

پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : فرزین دیده بان

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 6642
بازدید کل : 102317
تعداد مطالب : 267
تعداد نظرات : 400
تعداد آنلاین : 1

Online User