بچه هاي اقتصاد 90 دانشگاه باهنر كرمان
درباره وبلاگ


مهم اين نيست که قطره باشي يا اقيانوس، مهم اين است که آسمان در تو منعکس شود. _____________ سلام اينجا محله ماست البته هركي اومد قدمش روي چشامون اينجا به وجود اومده براي خوش بودن پس نياي بگي اين چه وبلاگيه كه اسمش اقتصاد ولي مطلب اقتصادي نميزاره اخه اينجا حس درس ودانشگاه نيست پس خوش باشين گلايي كه مياينن ممنون www.economy90.uk.ac.gmail.comاينم ايميل اگه نكته اي خصوصي ميخواستين بگين به اينجا بفرستين
چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : فرزین دیده بان

عشق چیست؟ سئوال جالبیه؟ نه؟ می‌خواهیم با هم بخونیم و ببینیم بچه‌های دوست داشتنی درباره عشق و عاشق شدن چه می‌گویند. بعضی جواب‌ها خنده دارند بعضی‌ها شگفت انگیز اما شما می‌توانید حرف‌های بسیاری را در این جملات کوتاه بچه‌ها درک کنید. پس من تصمیم گرفتم که خنده دارترین زیرکانه ترین این جمله‌ها رو برای شما بنویسم. امیدوارم لذت ببرید!
۱٫وقتی مادربزرگم رماتیسم گرفت دیگه نمی‌تونست خم بشه و ناخن هاشو بگیره پس پدربزرگم این کارو براش انجام میده حتی وقتی که اونم دستاش رماتیسم گرفت بازم این کارو ترک نکرد. من فکر می‌کنم این عشقه!
 
۲٫عشق یعنی وقتیکه میری بیرون و خوراکی می‌خوری و به کسی که کنارت نشسته از سیب زمینی سرخ کرده‌ات میدی بدون اینکه فکر کنی اونم بهت  خوراکی میده یا نه!
 
۳٫عشق یعنی اینکه همش اینو اونو ببوسی بدون اینکه از بوسیدن خسته بشی. اینکه همش بخوای با کسی که دوستش داری باشی و ازش جدا نشی! این عشقه!
 
۴٫مادرم میگه من دنبال مردی هستم که مهربون باشه! اما من می‌خوام براش مردی پیدا کنم که قدبلند و خوش تیپ باشه!
 
۵٫ عشق یعنی اینکه هیچ وقت به کسی که دوستش داری “نه” نگی!!!- شما باورتون میشه اینو یه بچه گفته باشه!!!
 
۶٫عشق تو رو پیدا می‌کنه؛‌حتی اگر تو دنبالش نگردی. من از وقتی که پنج سالم بود همش خودمو از عشق قایم می‌کردم اما دخترا همش دنبال من بودن!!
 
۷٫عشق یعنی وقتی که مامانم واسه بابا قهوه درست می‌کنه و قبل از اینکه اونو بهش بده یه خورده شو می‌چشه تا مطمئن بشه مزه‌اش خوبه.

 

شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : فرزین دیده بان

عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می اید؟

شنبه 28 مرداد 1391برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : فرزین دیده بان

 

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.
صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌
صاحب فروشگاه: ...
طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت: ۴۰۰۰ دلار !
مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند!

 


جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 20:34 :: نويسنده : فرزین دیده بان

دقت کردین یه سری آدما دقیقا همون وقتی که بهشون نیاز داری غیب می شن و دقیقا همون وقتی که حوصلشونو نداری مدام جلو چشمتن؟

****************

در زندگی سه چیز باز نمی گردد زمان،کلمات وموقعیتها سه چیز نباید ازدست برود آرامش،امید وصداقت سه چیزقطعی نیست رویا،موفقیت وشانس و سه چیز ازبا ارزش ترین هاست عشق،اعتماد به نفس ودوستان واقعی

 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 14:22 :: نويسنده : امید


 

ریحانه عزیزم! رضوانه جانم!

 

نمی‌توانم فقط شما دو عزیز را مخاطب نامه خودم قرار دهم. و شما خوب می‌دانید که چرا.

 

و مطئنم که عذر و دلیلم را برای این معنا می‌پذیرید.

 

چرا که پیش از این پذیرفته‌اید که فقط شما دو تن، دختران من نیستید و شما از سالها پیش از این ناگزیر شده‌اید – البته به اشتیاق و اختیار – که در دلم کمی تنگ‌تر بنشینید تا جا برای دختران دیگر هم به قدر کافی باقی بماند. و من هم سعی کرده‌ام آنقدر دلم را وسعت دهم که هر کدام از دخترانم باور کنند که یک دل کامل پدرانه را در اختیار دارند. بعضی از این خواهرانتان را می‌شناسید، و با آنها رخ به رخ نشسته‌اید و شانه به شانه راه رفته‌اید و دانه به دانه گریسته‌اید و غش غش خندیده‌اید. مثل مرضیه از کرمان، زینب از شیراز، آزاده از رفسنجان و لعیا و پریناز و زهرا و هدا و حوریه و فاطمه و طلیعه و آمنه و عطیه و طاهره از تهران و...

 

از برخی فقط اسمشان را شنیده‌اید و یا فقط نامه و یادداشتی ازشان دیده‌اید مثل سونیا از نروژ و آتنه از فرانسه.

 

عده زیادشان را هم ندیده‌اید و نشناخته‌اید و اسمشان را نشنیده‌اید.




ادامه مطلب ...
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:30 :: نويسنده : فرزین دیده بان

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 10:27 :: نويسنده : فرزین دیده بان

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه...پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ۵ بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌ دانستم. چه گرفتاری بزرگی...

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید..وکیل: خوب. حالا وقتی من به این ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چه طور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

 

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 10:0 :: نويسنده : فرزین دیده بان

آیا میدانید : داوینچی همزمان با یک دست می نوشت و با یک دست نقاشی می کرد !


آیا میدانید : هیتلر از مکان های بسته وحشت داشت !

 
آیا میدانید
: مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند !


آیا میدانید
: هر انسان تا 8 دقیقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است !


آیا میدانید : اغلب مارها 6 ردیف دندان دارند !


آیا میدانید
: وقتی به خورشید نگاه می کنید ? دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید !



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده : فرزین دیده بان

سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.

قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند

تا آن ساعت را خریداری کنند…

بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.

این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان

 

در ادامه مطلب

 

 

شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد

و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)

حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود

این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان

هزار تومان باقیمانده کجاست ؟؟؟؟

سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:زلزله, :: 1:35 :: نويسنده : امید

از چه لرزیدی زمین؟؟؟!!!


به کدام گناه صورت مادر اشک شد و


صورت کودک تباه؟؟؟!!!!


وزن بی پناهیشان آنقدر زیاد بود که تاب نیاوردی؟؟؟؟؟


از چه لرزیدی ... 

 

تسلی خاطر بازماندگان زلزله ی شمال غرب کشور 

 

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 498
بازدید دیروز : 523
بازدید هفته : 1021
بازدید ماه : 4672
بازدید کل : 122771
تعداد مطالب : 267
تعداد نظرات : 400
تعداد آنلاین : 1

Online User