بچه هاي اقتصاد 90 دانشگاه باهنر كرمان درباره وبلاگ مهم اين نيست که قطره باشي يا اقيانوس، مهم اين است که آسمان در تو منعکس شود. _____________ سلام اينجا محله ماست البته هركي اومد قدمش روي چشامون اينجا به وجود اومده براي خوش بودن پس نياي بگي اين چه وبلاگيه كه اسمش اقتصاد ولي مطلب اقتصادي نميزاره اخه اينجا حس درس ودانشگاه نيست پس خوش باشين گلايي كه مياينن ممنون www.economy90.uk.ac.gmail.comاينم ايميل اگه نكته اي خصوصي ميخواستين بگين به اينجا بفرستين چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : امید
!! پسر بچه اي وارد بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست. پيشخدمت يك ليوان آب برايش آورد. پسر بچه پرسيد: »يك بستني ميوه اي چند است؟ « پيشخدمت پاسخ دا: 50» سنت. « پسر بچه دستش را در جيبش برد و شروع به شمردن كرد. بعد پرسيد: »يك بستني ساده چند است؟ در همين حال، تعدادي از مشتريان در انتظار ميز خالي بودند و پيشخدمت با عصبانيت پاسخ داد: 35»سنت « پسر دوباره سكه هايش را شمرد و گفت: »لطفأ يك بستني ساده« پيشخدمت بستني را آورد و به دنبال كار خود رفت. پسرك نيز پس از خوردن بستني پول را به صندوق پرداخت و رفت. وقتي پيشخدمت بازگشت از آنچه ديد شوكه شد. آنجا در كنار ظرف خالي بستني، 2 سكه سنتي و 5 سكه 1 سنتي گذاشته شده بود. براي انعام پيشخدمت
قصد داريم با بچه ها اينجا جواب سوالات و تمرينهاي كلاسي كتابي و ..... رو كه توسط بچه خرخوناي كلاس داده شده بزاريم تا وقتي اساتيد محترم از يكي ميپرسن گيج ومنگ نگاهش نكنه (اين بچه كلاس خودمم به كسي بر نخوره) و بچه ها قبل از صدا زدن استاد دعا نكنن كه استاد اسم اونارو نبينه سلام اين وبلاگ جهت بالا رفتن همكاري دوستان كمك در انجام كارهاي رشته خودمون و يك دل شدن بچه ها درس شده اميدوارم تو چند سالي كه با هميم كلاس پويا و يك دلي داشته باشيم وبلاگمون جزئ وبلاگ هاي خوب باشه سلام اين هفته قرار
خانم سيدي
روي صندلي داغ قرار بگيرن تا اخر هفته وقت دارين سوالتو ازشون بپرسين
چهار شنبه 28 فروردين 1387برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : فرزین دیده بان
این دفعه کی مهمون صندلی داغمون باشه بهتره؟؟؟؟ (خانم ها:سيدي ،كاوه اهنگر،مهدوي و يگانگي) اگر دوست داشتین در نظر سنجی كه سمت راست وبلاگ هست شرکت کنید . ممنون چهار شنبه 20 دی 1386برچسب:, :: 14:45 :: نويسنده : امید
سلام مثل برق و باد داره ميگذره ها ديدين همين ديروز بود ما واسه اولين بار همو ديديم ولي الان چقدر از ساعات روزمون باهم وتوي يه كلاس گذرونديم اين ترمم تموم شد با همه خوبي ها بدي هايي كه داشت ولي خوب هنوز يه كوچولو ازش مونده اونم بدترين قسمتشه امتحانا (اه بدم مياد) تو اين ترم درساي جالبي داشتيم امار با استادي كه هميشه لباساش ست بود و كلاسي كه ساعت 5:30 تا 7 بودو اخر كلاس بايد از دانشگاهي كه مثل خونه ارواح يا به تعبير من قبرستون بود ميومديم بيرون و پيچوندن كلاسا يا استاد ايراني كرماني با كنفرانساي بچه ها و استاد كوشش كه تلاششو كرد كه خوب درس بده و خوب به نظرم موفق بود مخصوصا كه امتحانشم خيلي خوب بود و هم سطح تدريسش بود نه مثل استاد كامران ترم قبل(من ارادت خاصي نسبت به ايشون دارم ها) باهمه مشكلات اين درسم خوب بود واستاد حري بهترين استاد كسي كه همه ي بچه ها فكر كنم خيلي دوسش داشته باشن از ترم بالايي ها هم كه بپرسين حتي اگه از بچه هاي مهندسي صنايع كه بپرسين خيلي از ايشون تعريف ميكنن و دوسش دارن و اساتيد ديگه كه من باهاشون نداشتم اميدوارم ترم خوبي بوده باشه واستون واسه تك تك بچه ها ارزو دارم اين ترم مجروح نداشته باشيم وهمه سالم از اين محل جنگ(سالن افضلي) بيرون بيان راستي شماره صندليا رو زدن با شماره 428 ميتونين ببينينشون
ببخشين زياد حرف زدم با اميد به ترم هايي بهتر براي بچه اي كلاس و بهتر شدن روز به روز كلاس فعلا
شنبه 11 آذر 1386برچسب:باهنر صندلی داغ, :: 11:48 :: نويسنده : امید
سلام این هفته میخوایم خانم فاطمه شریفی رو بیاریم یکم اطلاعات ازش بگیریم یکمم....... خوب از امروز تا پایان هفته فرصت پرسیدن سوالا رو ازشون داریم پس بپرسین تا دیر نشده سوالارو به هر تعداد که میخواین تو نظرات این پست بزارین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ راستی از صندلی داغ بعد نظرسنجی میکنیم که کی بشینه رو صندلی كسي كه اين هفته مياد ميشينه رو صندلي خودمم هه
فرد مورد پرسش اميد مختاري تا هفته اينده 4شنبه ساعت 10 شب وقت سوال پرسيدن دارين
منتظريم لطفا سوالاتو توي نظرات همين پست بزارين لطفا اسمتونو بزارین ایندفعه ناشناسا رو جواب میدیم از دفعه بعد نه مرسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فردا عصر یعنی سه شنبه جواب سوالات توی ادامه مطلب داده میشه
ادامه مطلب ... شنبه 1 فروردين 0برچسب:, :: 10:0 :: نويسنده : فرزین دیده بان
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یك اتاق بستری بودند . یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در كنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یكدیگر صحبت می كردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند
ادامه مطلب ... پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|